هادی حیدری: هزینه ضدفساد بودن کارتونیست ها بالارفته است | دچار یک بی دولتی هستیم - میدان آزادی
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
true
true
هادی حیدری: هزینه ضدفساد بودن کارتونیست ها بالارفته است | دچار یک بی دولتی هستیم

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ماهنامه میدان آزادی، در پنجمین شماره ماهنامه میدان آزادی به مناسبت ایام روز خبرنگار (۱۷ مرداد) سید هادی کسایی زاده سردبیر ماهنامه میدان آزادی گفتگوی کوتاهی با هادی حیدری کارتونیست و روزنامه نگار داشته که می خوانیم.

هادی حیدری متولد دی ماه ۱۳۵۶ در تهران است که پس از اخذ دیپلم در رشته ادبیات و علوم انسانی از دبیرستان فرهنگ با رتبه ۱۱ در رشته نقاشی پذیرفته و وارد دانشگاه شد. وی در سال ۱۳۷۳ بعد از چند مرحله ارسال کارهایش به مجله گل آقا به مدیریت کیومرث صابری فومنی از طرف این مؤسسه دعوت به همکاری شد و از همان سال فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد.

هادی حیدری به عنوان کاریکاتوریست با روزنامه‌هایی چون جامعه، نشاط، عصر آزادگان، آفتاب امروز، یاس نو و هفته‌نامه عصر ما در دهه 70 همکاری کرد. او در سال‌های بعد به عنوان مدیر هنری و دبیر طرح و کاریکاتور روزنامه‌های مشارکت (۱۳۷۸)، نوروز (۱۳۸۰–۱۳۷۹)، وقایع اتفاقیه (۱۳۸۲)، اقبال (۱۳۸۴–۱۳۸۳)، اعتماد ملی (۱۳۸۸–۱۳۸۴)، بهار (۱۳۸۹–۱۳۸۸) و پول (۱۳۸۹–۱۳۸۸) به فعالیت مطبوعاتی خود ادامه داد. حیدری در فاصلهٔ سال‌های ۱۳۸۸ تا ۱۳۸۹ در مقام سردبیر مجلهٔ کمیک استریپ «جدید» را مدیریت کرد و از سال ۱۳۸۹ بدین سو به عنوان دبیر سرویس طرح و کاریکاتور روزنامه شرق مشغول به کار بوده‌است.

حیدری در سال ۱۳۸۲ کاریکاتوری از سیدمحمد خاتمی رئیس‌جمهوری وقت کشید و آن را در جریان یک مراسم رسمی به او تقدیم کرد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ این نخستین بار بود که کاریکاتور یک روحانی در مراسمی رسمی به نمایش درمی‌آمد.

او همچنین داور بخش کاریکاتور یازدهمین جشنواره مطبوعات ایران، داور بخش کاریکاتور دوازدهمین جشنواره مطبوعات ایران، و داور بخش کاریکاتور سومین جشنواره مطبوعات شهری، داور بخش کاریکاتور سومین جشنواره نشریات دانشجوئی، ششمین و هفتمین جشن تصویر سال و عضو فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران (آی اف جی) بوده‌است.

هادی حیدری در سال ۱۳۹۲، برنده ششمین جایزه روزنامه‌نگاری «امید» از طرف بنیاد دکتر مهدی سمسار شد. هادی حیدری پس از دستگیری و بازداشت در دفتر روزنامه شهروند، به تاریخ ۱۳۹۴/۰۸/۲۵ برای گذراندن دوران محکومیت به مدت یک سال به زندان اوین منتقل شد. اتهام وی، تبلیغ علیه نظام از طریق انتشار کارتون و کاریکاتور در مطبوعات، ذکر شده‌است. وی، سرانجام پس از گذراندن ۶ ماه از دوران محکومیت در تاریخ ۱۳۹۵/۰۲/۰۸ از زندان اوین آزاد شد.

*بعنوان روزنامه نگار نمی دانیم باید به کدام مرجع پاسخگو باشیم

وی می گوید: بخشی از روزنامه نگاری عصر حاضر در ایران هم مانند تمامی رسانه های جهان به واسطه شبکه های اجتماعی متحول شده و اتفاقات برای اولین بار در فضای مجازی و شبکه ای اجتماعی اطلاع رسانی می شود. اما از آنجا که در همه عرصه ها در ایران مثل سایر کشورهای جهان سوم با پیچ و خم های غیرعادی مواجه هستیم در امر اطلاع رسانی هم مشکل داریم. مثلا به واسطه فیلترینگ، سانسور و نظارات های بی حد و حصر و وجود مراجع متفاوت در امور فرهنگ و به خصوص بخش اطلاع رسانی و روزنامه نگاری، خطرات زیادی را متوجه خبرنگاران و روزنامه نگاران ایرانی کرده است. ما به عنوان روزنامه نگار به طور مشخص نمی دانیم باید به چه نهادی پاسخگو باشیم. هر نهادی دارای بخش نظارتی مربوط به خود وابزار های کنترل گر و محدود کننده خود هستند که روزنامه نگاران باید به همه پاسخگو باشند که همین فشار را بر روزنامه نگاران افزایش می دهد.

*باید به سوی روزنامه نگاری تحلیلی برویم

در بین روزنامه های تعداد روزنامه های جدی نسبت به دهه هفتاد و حتی هشتاد به مراتب کمتر شده که علاوه بر مشکلات مذکور با مشکلات اقتصادی هم دست و پنجه نرم می کنند زیرا توسعه شبکه های اجتماعی رغبت عمومی برای خواندن روزنامه کاغذی را کاهش داده است.اینکه روزنامه ها باید چه کاری برای حفظ تعداد متعادلی از مخاطبان و تازگی مطالب خود انجام دهند این است که به سمت روزنامه نگاری تحلیلی بروند و با افزایش گزارش ها ،یاداشت ها میزگردها و گفتگوها از خبر عبور کنند. مطالبی را درج کنند که به سرعت در شبکه های اجتماعی منتشر نمی شوند و مخاطب برای دانستن آنها فقط باید در روزنامه های کاغذی بخواند.

اما اکنون که روزنامه ها دیگر رونق سابق را ندارند روزنامه نگاران باید بیشتر تمرکز خود را روی رسانه های ویدیویی و صوتی بگذارند و به ارائه نوآوری در مولتی مدیا بپردازند.

* با حذف رسانه های دولتی و حکومتی موافق نیستم

من با حذف رسانه های دولتی و حکومتی موافق نیستم. به هرحال نهادها و سازمانهای دولتی و رسمی هم برای انتشار اخبارو عملکرد خود نیاز به رسانه دارند. اما اعتقاد دارم باید موقعیت ها و امکانات برابر بین رسانه های دولتی و خصوصی ایجاد شود. برخورداری رسانه های حکومتی از هزاران رانت و در مقابل خالی بودن دست رسانه های خصوصی یا منتقد باعث بی تعادلی و خسارت روزنامه نگاری در کشور می شود. نشاط و جنبش از جامعه رسانه ای حذف می شود، بی عدالتی باعث محدودیت های اقتصادی رسانه های مستقل شده و فضای کلی جامعه هم عاری از نشاط خواهد شد؛ زیرا مخاطب هم کمتر پیگیر رسانه های مختلف میشود. سانسورها هم انقدر زیاد می شود که مخاطبان نمی توانند شاهد مطالب واقعی را در جراید باشند و به سمت رسانه های دیگر گرایش پیدا می کنند. مثلا در وقایع ده ماه گذشته این حقیقت را عینا دیدیم.

* هیچ رسانه شاخصی در حوزه کارتون و کاریکارتور نداریم

از نظر من هیچ رسانه شاخصی در حوزه کارتون و کاریکارتور نداریم. فقط در برخی روزنامه ها ستون کارتون وجود دارد. تعطیلی مجله گل آقا تقریبا در تمام عرصه های رسانه ای تکرار شد و فقط مختص طنز و کاریکاتور نبود. از طرفی زنده یاد کیومرث صابری به دلیل آشنایی و رفاقتهایی که در ساختار قدرت داشت توانست تا حدی خط قرمز ها را عقب ببرد و فضای استثنایی را در آن دوره ایجاد کند که باعث شکوفایی طنز و کاریکاتورشد. بعد از ماجرای دوم خرداد و توسعه ی روزنامه ها و مجلات و تندتر شدن فضای انتقادی در کشور، کاریکاتورها و طنزهای آنوانگارد تری منتشر شد. استانداردها و سلیقه مردم به همان تناسب هم تغییر کرد. که خب این یک بهاری داشت و پیدا بود آن سیر حرکتی بلند مدت نخواهد بود و از بهار سال 79 به بعد کم کم فشار و محدودیت بیشتر شد. اما جراید در تمام اعصارتلاش کردند چراغ کاریکاتور و طنز روشن بماند. اما در فضای کلی کنونی که جان روزنامه ها و مجلات کاغذی بسیار گرفته شده به همان تناسب کارکاتور و طنزهم فضای کمتری را برای عرضه دارند. از طرفی مدیران روزنامه ها ریسک انتشار کارتون های روزانه را در صفحات روزنامه ها کمتر میپذیرند و بضاعت و استطاعت مالی هم شاید نداشته باشند. درحال حاضر فقط روزنامه مستقل “هم میهن” ستون روزانه کارتون های تولیدی دارد.

*هزینه ضدفساد بودن کارتونیست ها بالارفته است

در موارد افشاگری معدود کاریکاتوریست های هستند که در موضوعات انتقادی به سرعت و فعالانه واکنش نشان می دهند؛ اما هزینه این نوع واکنش ها آنقدرتوسط حاکمیت بالا رفته که کمتر کارتونیست ها حاضر به تحمل این هزینه ها هستند. ضربه این محدودیت ها را هم حاکمیت می بیند و هم جامعه؛ چون کارتونیست ها مثل دیدبان عمل می کنند و روی تاریک خانه ها چراغ می اندازند. با خاموشی چراغ این منتقدین مشوق و صادق در سپهر رسانه ی کشور، فساد در جای جای نهاد ها وسازمان ها رخنه کرده و ریشه ها را از پایه می جود و باعث فرو ریختن جامعه می شود. برای مسئولین این یک هشداراست که باید فضای نقد را گسترش دهند، سطح انتقاد پذیری را بالا ببرند و اجازه بدهند که این منتقدین صادق وظیفه خود را انجام دهند. این ها دلسوز این کشورهستند دقت کنید که اینها با همه ی فشار ها در وطن خودشان ماندند و دارند دلسوزانه کار میکنند.

پس از ماجرای پرونده کارتن چشم بندها پرونده های دیگری هم مطرح شد و به دادسرا احضار شدم. بعنوان نمونه دو سال قبل، سه شکایت از سوی شخص آقای “قالیباف” شد و دو شکایت هم از طرف مدعی العموم بود که پس از بررسی در دادسرای رسانه قرار منع تعقیب صادرشد. پرونده را در شعبه بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه تفهیم اتهام شدم اما پرونده را تحت عنوان امنیتی تبلیغ علیه نظام به شعبه 28 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه ارسال و به یک سال حبس محکوم قطعی شدم. ضابط قضایی این پرونده قرارگاه ثارلله سپاه بود.

*دچار یک بی دولتی هستیم 

به باورمن دچار یک بی دولتی هستیم و روند امورسامان درست و حسابی ندارد. شاید بی دولتی بهترین کلمه ای باشد که می توان به این وضعیت تشویش و آشفتگی در همه امور اطلاق کنم و نمی دونم که این وضعیت چقدرمی تواند دوام بیاورد.

اصلاح امور و ایجاد امید درجامعه، جز با اصلاح بسیاری از روندهای فعلی جامعه امکان پذیر نیست.استصواب نفس عرصه تقنینی و اجرایی کشور را گرفته است. برخی ازمدیران صالح و لایق به واسطه استصواب اصلا وارد عرصه اجرایی نمی شوند و یا برخی که وارد شدند هم رد صلاحیت می شوند؛ انگیزه از مدیران صالح سلب می شود و آنها را به کنج عزلت می فرستد. از طرفی مدیریت کشور باید پوست اندازی کند زیرا وارد دنیای جدیدی شده ایم که دیگر کارکردهای چهل سال قبل پاسخگوی شرایط فعلی نیست. نسل جدیدی وارد عرصه شدند که می خواهند در لایه های مدیریتی کشور نقش داشته باشند. برای این تغییرات یک کار حزبی و تشکیلاتی ضروری است.

درمورد امید به آینده که دولت بهتری داشته باشیم و بهبود بهبود پیدا بکند باید بگویم اگر اصلاح امور و ایجاد امید به آینده جز با اصلاح بخش زیادی از روند ها امکان پذیر نیست. ماجرای استصواب درواقع نفس عرصه تقنینی و اجرایی کشور را گرفته شما وقتی که مدیران صالح و لایق و کارآمد به واسطه استصواب برخی شان اصلا وارد عرصه نمی شوند و برخی هم که وارد شدند رد صلاحیت می شود خب این انگیزه را از مدیران صالح می گیرد و آنها ترجیح می دهند که با این رومندی که کشور دارد جلو می رود بیشتر کنج عزلت بگیرند.

از طرفی ببینید مدیریت کشور باید پوست اندازی کند. ما وارد جهان جدیدی شدیم و دیگر کارکرد ها و رویکرد های 40 سال پیش جواب نمی دهد.این یک واقعیت است چراکه این نسل جدیدی وارد عرصه شده که اینها باید در لایه های میانی مدیریت کشور تجربه اندوزی کنند و این هم به نظر من از دل کار تشکیلاتی و حزبی به وجود می آید.

شما وقتی که بخواهی به شکل توده وار کشور را اداره کنی این جز ضربه به خود کشور و سیستم چیزی را در پی نخواهد داشت. باید احزاب و تشکل ها و سمن ها به شکل قدرتمند شکل بگیرند و حمایت شوند و فقط آن جریاناتی تریبون نداشته باشند که مثلا تایید کننده شیوه حکمرانی موجود هستند بلکه باید منتقدین هم اجازه فعالیت داشته باشند.

از دل این ها درواقع افرادی که متخصص اند در عرصه های مختلف و کار تشکیلاتی کرده اند بیرون آیند و از طرفی با برداشته شدن استصواب امکان حضور اینها در قوه مقننه فراهم می شود. در عرصه اجرایی کشور در قوه مجریه الان وضعیت مجلس را ببینید که چقدر عجیب و غریبه و از آن طرف وضعیت بخش های دیگر را هم می بینیم. تا این اتفاق ها نیفتد متاسفانه متاسفانه خیلی امیدی به آینده کشور شکل نمی گیرد.

شما بینید چقدر سرخوردگی اجتماعی بالاست چقدر ما آمار مهاجرت نخبگان را داریم و چقدر آمار خودکشی ها دارد افزایش پیدا می کند. ما نگاهمان باید نگاه حفظ منافع ملی باشد باید به خودمان بلرزیم.

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد