روز خبرنگار | مدیر صراط نیوز: شاید باورنکنید اما تلویحا اداره ویژه پرونده سازی علیه خبرنگاران ایجاد شده است! - میدان آزادی
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
true
true
روز خبرنگار | مدیر صراط نیوز: شاید باورنکنید اما تلویحا اداره ویژه پرونده سازی علیه خبرنگاران ایجاد شده است!

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ماهنامه میدان آزادی، در پنجمین شماره ماهنامه میدان آزادی به مناسبت ایام روز خبرنگار (17 مرداد) گفتگوی کوتاه با علی غفاریان مدیرمسئول پایگاه خبری تحلیلی «صراط نیوز» با سید هادی کسایی زاده (روزنامه نگار) منتشر شد.

از ابتدا خبرنگاری نکردم چون این حرفه نیاز به تسلط و تخصصی دارد. در حوزه های سیاسی اغلب سردبیر بودم. مدیرمسوول و صاحب امتیاز هم هستم اما توفیق خبرنگاری را نداشتم. اساسا رسانه توسط خبرنگاران اداره می شود. یعنی تا خبرنگار خوب نداشته باشیم رسانه، به حساب نمیاید. روزخبرنگارمصادف با 17مرداد بسیار برای رسانه ها اهمیت دارد زیرا اجرای تشکیلات ما خبرنگاران هستند.

*کدام پرونده ها را در رسانه خود منتشر کردید که جذاب بوده است؟

پرونده های مهم و اثرگذاری که هم بر مسئولین و هم جامعه اثر داشته، زیاد هستند و مطالبی که برای ما دردسر ساز بود هم زیاد است. اما بعداز 14 سال فعالیت در سایت صراط نیوز به این تفکر رسیده ام که دیگر رسانه ها تاثیرگذار نیستند. و مدیران نسبت به افشاگری ها و سوت زنی ها بی حس شده و علاقه ای به اصلاح امور و بهبود مدیریت خود ندارند. هرچقدر هم که رسانه ها برای ممانعت از ایجاد فساد فشار بیاورند و اعتراض کنند، باز آن فساد رخ می دهد. و برعکس فشار و اذیت و آزار مفسدان بر رسانه افزایش میابد. اتفاق خوب اینکه رسانه ما با شکایات زیادی روبرو بوده و توانسته با ارائه مستندات به مراجع قضایی منع تعقیب شود. در گذشته این نشان از فشار ما بر عامل خلافکار و مفسد بود و تا حدودی هم موفق به ایجاد تغییراتی شده ایم اما از یک زمانی به بعد دیگر تغییر و اصلاحی رخ نداده است.

*آیا شما در دادگاه های عمومی (به غیراز دادگاه رسانه) محاکمه شده اید؟
حدود 12 سال از تشکیل دادگاه فرهنگ و رسانه توسط آیت الله آملی لاریجانی می گذرد و در این مدت تمام پرونده های رسانه هایی که از هیات نظارت بر رسانه های فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دارند به آن دادگاه ارجاع شده است. و دادگاه فرهنگ و رسانه پس از رسیدگی به تخلفات و درصورت تشخیص جرم، پرونده را به دادگاه مطبوعات می فرستاد تا با حضور هییت منصفه دادگاه برگزار و حکم صادر شود. گاهی به دادگاه جرایم رایانه ای فراخوانده شدیم که در آنجا درخواست عدم صلاحیت دادگاه را تسلیم کردیم و پرونده به دادگاه فرهنگ و رسانه ارسال شده است. اما دو پرونده در دادسرای عمومی و کیفری دو خواسته شدیم و به طور عجیب و پیچیده ای رسیدگی شد که هر دو مورد محکومیت ما را در پی داشت. و هرچه اعتراض کردیم صدا به جایی نرسید. در پرونده اول با شکایت سردار محسن رضایی حکم زندان صادر اما با توجه به لایحه های تقدیمی حکم تعلیق شد. مورد دوم پرونده شاکی خصوصی بود که علی رغم تلاش بسیار برای بازگرداندن پرونده به مسیر درست در فرهنگ و رسانه کشیده شود اما باز در دادسرای عومی به زندان محکوم شدیم.اینکه پرونده رسانه ها و حتی افراد رسانه ای باید در دادسرای فرهنگ و رسانه یا دادگاه مطبوعات رسیدگی شود یک اصل است که تمام رسانه ای ها به آن عقیده دارند. اما برعکس می بینیم افرادی که به واسطه برخی افعال مثل توییت زدن و یا صفحه اینستا و… فقط اسمشان در رسانه مطرح است و اساسا رسانه ای نیستند پرونده شان از دادسرای عمومی به فرهنگ و رسانه ارسال می شود.

*چه توقعی از معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که ذیل مجوز شما را امضا کرده است دارید؟

وظیفه معاونت مطبوعاتی است که به پرونده های رسانه ای ورود کند. در دوره حسین انتظامی (معاونت مطبوعاتی در دولت روحانی) کمیته ای با عنوان فیلتریک ایجاد شد و اخطار حذف مصادیق مجرمانه ای را می داد. آقای انتظامی برای حذف این کمیته تلاش زیادی انجام داد و تقریبا امروزه دیگر اثری از آن نیست. پس پیگیری معاونت مطبوعاتی تا این حد اثرگذار است. اما در پرونده های اخیر شاهد بودیم با وجود درخواست از معاونت مطبوعاتی جهت دخالت، حتی پاسخ سلام ما را هم نداد. با اینکه قبلا ارتباطی با هم داشتیم. این نشان دهنده نبود عزم برای کمک به رسانه هاست یا برای برخی رسانه های خاص است.

*برخی مسئولان و چهره ها در سوئیت های خاصی در زندان نگهداری می شوند. حتی سازمان زندانها به این طبقه بندی اعتراف کرده است. نوع برخورد با شما در بازداشتگاه چگونه بود؟
بازگو کردن این نوع مطالب برای اسیر در بند خوشایند نیست اما برای شنوندگان و خوانندگان مفید است. چند هفته قبل بعداز صدور حکم جلب بنده، به طور ناگهانی از سوی اداره آگاهی تهران (شاپور) دستگیر و به اجرای احکام منتقل کردند. چون در آن بازداشتگاه اغلب مجرمین زورگیری و درگیری و سرقت و … توقیف می شدند و با توجه به تفاوت ظاهری بنده و جرم سبکی با عنوان نشر اکاذیب با آن افراد، من را در بندی که مربوط افراد با محکومیت های قضایی بود منتقل کردند. فردای آن روز با دستبند ما را با یک اتوبوس خاصی به زندان تهران منتقل کردند. در اتوبوس حتی حالمان از داخل زندان هم بدتر بود. کاملا فضای بسته و بی روزنه ای داشت و ترس از مجرمان همسفر با آن جرایم سنگین از همه چیز بدتر بود و هر دقیقه آن یک عمر گذشت.

من از صحبت درباره مراحل پذیرش زندان به علت اینکه بسیار فجیع است صرف نظر می کنم. مسیری که از بدو ورود و تعویض لباس و تا انتقال به اتاقی که تخت شما آن جاست بسیار بد می گذرد. در ورودی به زندان تهران بزرگ فردی که خود از محکومین باسابقه است از روی چهره و رفتار شما قضاوت می کند که به کدام بخش فرستاده شوید. پس از آن که آن فرد متوجه شد من خبرنگارم و جرمم نشر اکاذیب است تقریبا با کیفیت ترین محل قرنطینه را به من اختصاص داد. اغلب افراد مالی بودند و چندان اذیت نشدم. از بدو ورود متوجه شدم که فضای زندان هم کاملا طبقه بندی شده است؛ حتی در همان اتاقی که من بودم دوتا سفره پهن می شد یکی برای پولدارها که غذایشان را ویژه طبخ می کردند و دیگری سفره دولتی که غذایشان غذای زندان بود.

اگرچه مجرمان در بدو ورود کاملا تفتیش بدنی می شوند که سیگار یا مخدری همراه نداشته باشند اما داخل زندان می توانند از فروشگاه باکس باکس سیگار خریداری کنند؛ اصلا واحد معامله در زندان سیگار بود. و از آنجا که تنها کاری که می شود در آنجا انجام داد خوابیدن و سیگار کشیدن است حتی افرار سالم هم سیگاری می شوند.

*آیا جایگاه خبرنگار برای گزارش ها و اخبار درست و حقیقتی که منتشر می کند در زندان است؟

به نظر می رسد مسئولان کشور بدشان نمی آید که مدیران مسئول و رسانه ای های با سابقه با آن همه جار و جنجال را به این چنین جایگاه تنزل دهند. آنها می خواهند ما بی انگیزه شویم و بفهمیم هزینه های کار رسانه ای به دوش خودمان است.

*موافق اصلاح قانون مطبوعات هستید؟

اصلاح قانون بسیار مهم است اما همین که قانون را می شکنند از جای دیگری است. قانون است که یک پرونده رسانه ای در دادگاه فرهنگ و رسانه رسیدگی شود اما نمی گذراند و به دادگاه دیگری ارسال می کنند. هیچ نظارتی هم بر این قانون اولیه و اساسی رسانه وجود ندارد. پرونده سازی برای اصحاب رسانه تخصص برخی نهادها و سازمان هاست. می توان گفت یک اداره غیر رسمی پنهانی برای این کار بوجود آمده است. تهدید شدن و کتک خوردن فیزیکی هم شامل حالمان شده است. روزخبرنگار برای من از این نظر اهمیت دارد که باید حواسمان به خبرنگاران مجموعه باشد و از آنها تجلیلی شود وگرنه برای خود من که اصلا حسنی نداشته بلکه برای مسوولین هم هیچ ارزش و اهمیتی نداشته است.

قانون حمایت از گزارشگران ضد فساد تا جایی ارزش دارد که به خود آقایان مسئول نخورد. اگر در حوزه فساد اقدامی کنید که به ضرر مسئول مفسد باشد، قانون که نقض می شود هیچ، علیه خود گزارشگر هم عمل می کند.
اگر بخواهند واقعا به قانون مطبوعات عمل شود اتفاقا تمام مسئولان را باید در زندان ها ببینیم اما رسانه ها گرفتار هستند. حتی کارت خبرنگاری ما هیچ اعتباری هیچ جا ندارد. زمانی که قرار کفالت صادر شود مجوز اشتغال و یا کسب یا فیش حقوقی اداره یا کارت یک وکیل را می پذیرند اما مجوز رسانه را قبول نمی کنند. این همان مواردی است که معاونت مطبوعاتی و وزیر ارشاد و قوه قضاییه باید اقدام کند. برای صدور مجوز رسانه استعلام سه گانه و گذراندن هزارخوان دیگر الزامی است؛ اما در اصل هیچ ارزشی ندارد.

رسانه های دولتی از لحاظ مادی به بیت المال وصل هستند، از نظر دسترسی به اخبار آنها در اولویت سازمانها هستند. در اصل این رسانه ها را باید رسانه های بیت المالی نام گذاشت زیرا برخی از آنها با اینکه دولتی نیستند از این امکانات بهرمند هستند. این رسانه ها باعث شدند که رسانه های خصوصی در همه زمینه ها با مشکل روبرو باشند. از مالی گرفته تا دسترسی اطلاعاتی و حقوقی و قضایی و …. برای خلاصی از یک اتهام حقوقی رسانه های خصوصی باید هزینه دادرسی و وکیل را از جیب بپردازند در حالی که رسانه های دولتی علاوه بر حقوقی که از سازمان خود دریافت می کنند این مشکلات را از طریق بخش حقوقی سازمان حل می کنند.
رسانه های نظارتی که اغلب دولتی هم هستند چندان تمایلی برای پروبال دادن به رسانه های خصوصی ندارند.

 

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد