حمله گازانبری به «طلایی» | چرایی خداحافظی مرد دوم تهران از سیاست! - میدان آزادی
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

false
true
true
حمله گازانبری به «طلایی» | چرایی خداحافظی مرد دوم تهران از سیاست!

پایگاه اطلاع رسانی ماهنامه میدان آزادی| سید هادی کسایی زاده:  نسبت به روزهایی که همیشه لبخند برلب داشت نبود. وقتی به چشمانش نگاه کردم صدها سوال از حکومت و دولت داشت. چند ساعتی که با هم گپ داشتیم با خودم گفتم شاید او می خواهد بگوید: چرا با درجه سنگن نظامی که بر شانه هایش بوده و کارنامه موفقی که در پلیس تهران و شورای شهر پایتخت داشته چنین برخورد سیاسی با او شده است.

شاید هم اشتباه متوجه شدم! خدا از دل آدم‌ها با خبر است….! البته مرتضی طلایی اینها را هیچ وقت به زبان نمی آورد اما می توان دلخوری او از نظام را باور کرد. قرارمان یک فنجان چای و کمی گپ و گفت و خاطره بازی خبرنگاری بود. چند سالی بود از او خبرنداشتم و می خواستم با مردی که برای نخستین بار ادبیات پلیس در تهران را تغییر داد و در شورای شهر بعنوان دومین مقام مسئول در پایتخت اقدامات فرهنگی و اجتماعی بسیاری را پایه ریزی و اجرایی کرد ملاقات دیگری داشته باشم.

مرتضی طلایی این روزها در اتاق شیشه ای طبقه دوم حسینیه و مجتمع فرهنگی مذهبی ائمه اطهار در میدان هروی تهران مشغول به کار است. چند دقیقه ای صبر کردم تا یکی از مددجویان که با او در حال گفتگو بود خارج شود. مثل همیشه صدایش قدرتمند و لبخند بر لب نداشت. انگار از چیزی عصبانی یا دلخور بود. قصد داشتم با رندی خبرنگاری به هر نحوی با او مصاحبه ای داشته باشم که قبول نکرد و گفت: برای چه؟ برای که؟ بهتر است دیگر حرفی نزنم. کسی اظهار نظر و دیدگاه و تجربیات ما را نیاز ندارد.

من هم ادب کردم و علی رغم میل باطنی از داخل جیبم دکمه ریکوردر را خاموش کردم که معمولا این کار را نمی کنم. در این گپ و گفت خصوصی از دوران شورای شهر، انتخابات و دولت سخن گفتیم و حتی موضوع حضور او در کانادا را هم مطرح کردم که گفت: مرتضی طلایی کاری نکرده که بخواهد برای آن بازجویی یا بازخواست شود. اگر آقایان یا همان پاراپاگانداهایی که با سیاست و برنامه از پیش تعیین شده فیلم یا اخباری منتشر کردند مدرک و سندی مبنی بر فساد مرتضی طلایی داشتند قطعا منتشر می کردند.

چیزی در میان نیست. و سالم و حرفه ای کار کردم که همه آنها روشن و قابل استناد است. مرتضی طلایی در حالی در این مجتمع فرهنگی-مذهبی خدمت می کند که حتی یک سایت یا بولتن و اطلاع رسانی از اقداماتش ندارد و وقتی به او گفتم در پاسخ گفت: شما بیا انجام بده ثواب دارد. ناخودآگاه چشمم به نامه ای روی میز افتاد و وقتی سردار برای پاسخ به یک تماس تلفنی به اتاق دیگری رفت نامه را خواندم و بسیار متعجب شدم.

باورم نمی شد سردار بازنشسته نیروی انتظامی که 8 سال عضویت هیات رئیسه شورای شهر تهران را در کارنامه خود دارد از سوی وزارت کشور دولت ابراهیم رئیسی تلویحا ممنوع الکار در مدیریت این موسسه خیریه شده باشد؟! به هر نحوی بود از او سوال کردم.

ابتدا تعجب کرد که من از کجا می دانم و وقتی بازگو کردم ناراحت شد و گفت: بین خودمان باشد نمی خواهم بی وفایی و اقدامات برخی آقایان را فریاد بزنم. وقتی مرتضی طلایی در هیچ دادگاهی محکوم نشده و تمامی نهادهای امنیتی و نظارتی او را برای بسیاری از مناسب و انتخابات ها تائید کرده اند بر چه مبنای سلیقه ای وزارت کشور دلش می خواهد مرتضی طلایی نامش در یک سازمان مردم نهاد نباشد؟

البته من هیچ واکنشی نشان ندادم و به سرعت نامه ای نوشتم و گفتم باشد موردی ندارد فرد دیگری را بعنوان مدیرخیریه معرفی می کنیم. مهم این است که بر اساس مجوز کار مردم و خیریه پیش برود. بعد به من نگاه کرد و آرام گفت: نمی خواهم این موضوع مطرح شود چون دلخوری هایی رخ خواهد داد. اما من به مرتضی طلایی گفتم: ببخشید؛ در این مورد نمی توانم قولی بدهم.

اینکه وزارت کشور بدون دلیل قانونی نام شما را به صورت سلیقه ای و سیاسی بعنوان مدیرعامل یک سازمان مردم نهاد حذف کرده خودش می تواند نشان از سوء مدیریت یا بروز یک فساد اداری باشد.

از طلایی سوال کردم شما محور اصلی جبهه مردمی نیروی انقلاب اسلامی بودید و با همین تابلو وارد انتخابات شدید. وضعیت این جبهه به کجا رسید؟ گفت: حذف شد! گفتم: چرا؟ گفت: علاقه ای ندارم و دیگر وارد حزب و گروه نخواهم شد. من کار سیاسی را کنار گذاشتم و در هیچ انتخاباتی بعنوان نامزد حضور پیدا نمی کنم.

در پاسخ گفتم: خب این تصمیم از نظر من روزنامه نگار ایرانی درست نیست. تجربه شما برای برخی از عرصه‌ها نیاز است. من خبر دارم که آقای قالیباف در جریان رد صلاحیت شما اقدامی نکرد و خودتان تلاش کردید و تائید صلاحیت شدید. شاید شما به زبان نیاورید اما جریانی که شما همراهشان بودید شما را کنار گذاشتند چون اختلاف نظر و دیدگاه در بنیان ها داشتید.

با این حال جدای از نقدهایی که به برخی اقدامات یا برنامه های شما از دوره نیروی انتظامی تا شورای شهر وارد است شخصا تصور می کنم قهر امثال شما از سیاست موجب بروز چنین رخدادهای اسفبارمدیریتی در کشور شده است. وقتی افرادی مانند حضرتعالی کنار می کشید محسن منصوری‌ها، بهادر جهرمی ها، فاطمی امین ها، مخبرها، خاندوزی ها، یامین پورها با کارنامه و رزومه های نه چندان خاص وارد میدان شده و این فاجعه ملی را رقم می زنند.

شما به ترکیب مجلس نگاه کنید! آیا ماجرای شاسی بلندها و لابی ها چیزی از راس امور باقی گذاشته است؟ آیا به تهرانی که ساختید در این 12 سال گذشته چیزی اضافه شده است؟ چرا؟ چون افرادی آمدند که نه سواد و تجربه کار داشتند و نه دغدغه خدمت؛ بلکه با احزاب و لابی و رانت سیاسی آمدند و انتصاب کردند و خرج کردند و رفتند. بنده با تمام نقدهایی که به امثال محمد باقرقالیباف و شورای شهر ایشان داشتم و دارم اما اقدامات خوبی در آن دوره انجام شد که تکرار ناشدنی است. البته اگر فروش تهران و تولد منطقه 22 را سانسور کنیم! طلایی در پاسخ به من سکوت کرد و چای نوشید و گفت: خودت چطوری؟ چکار می کنی؟

 

 

true
true
true
true
  1. محمد راد

    کاش در باره بازاریابی شبکه ای تحت عنوان آموزش زبان آنلاین که پسر من هم مدتی عضو تیم این آقا بود و در واقع برای قالی باف پول جمع میکرد برای انتخابات سوال میکردین

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد